تقطیب جهان امروزی
در سالهای «جنگ سرد »،
جهان، بر خلاف شایعات، فقط میان امریکا و رویسه تقسیم نشده بود.
امپریالیست های دیگری نیز در آسیا و اروپا وجود داشتند. یالتا عبارت از
تعادلی جزئی بود که به دنیای کهن محدود میشد و که هدفش جلوگیری از اتحاد
آلمان و اتحاد اروپا بود.سقوط اتحاد شوروی ظاهرا چنان ایده ای را ابجاد کرد
که امریکا پس از آن تنها قطب سیاسی واقتصادی جهان فعلی شده است. بحران
روسیه اثرش بدون شک اتحاد آلمان و اروپا گردید.ولی درعین حال به چین امکان
داد راه را برای اعتلای صنعتی خود بگشاید. یعنی برخلاف استنباط عام «جهان
یک قطبی»، طلیعه سیمای جهان چند قطبی در افق سیاسی جهان پدیدارشد. امروز
دیگر کسی شایعه« امریکا جهانی» را باور نمیکند.و خود امریکا هم به همین
نتیجه رسیده است. آری ما درجهانی چند قطبی زندگی میکنیم
حالا دیگر، به دلیل بن
بست عراق، چهره واقعی سیاست امریکا به وضوح بر ملا شده است.(خوشبینی های
امریکا پرستان بدلیل درمحاق بودن اوضاع و سیمای بالقوه ی جهانی هند ، چین و
ژاپن و گرفتاریهای روسیه پس از سقوط شوروی بود.)
امریکا که در ابتدا به
کشور های اروپائی محل نمیگذاشت(به تصمیم شجاعاته فرانسه در سازمان ملل در
باره نادرستی حمله امریکا به عراق که تحسین و توجه جهانیان را همراه داشت
مراجعه شود) ، اکنون مجبور شده است که برای حل مشکلاتی که خود برای خود
ایجاد کرده بسوی آنها دست دراز کند.
مسئله ایران پس از کره
شمالی سیاست امپریالیسم جهانی را به بغرنجی کشانده است.اتحادیه اروپا در
این مقال باید نقشی بازی کند :
بحران شدید اسرائیل
فلسطین بمرحله حساسی رسیده است که امریکا به تنهائی نمیتواند آن را حل
کند.زیرا امریکا ابر قدرت مطلق و بی رقیب نیست. مخصوصا سراسر دنیای
امپریالیست با مشکل تروریسم روبروست و یا« ولو اینکه ایجاد تروریسم از
شاهکارهای خودشان باشد» در این باره همه آنها مجبورند باهم سازش کنند.
امنیت قبل از هرچیز باید برای همشان تأمین گردد.
نرمش سیاست چین و روسیه
در باره تروریسم و حتی گسترش سلاح هسته ای و حتی تولید انرژی هسته ای
بوسیله ایران نشان دهنده دلواپسی جهان امپریالیستی است.
در اینجاست که امریکا
مجبور و معقول است که در نحوه مناسبات خود با اتحادیه اروپا ، روسیه ، چین
، هند و ژاپن تجدید نظرکند. در اینجا نقش اروپا بیش از پیش تقویت می
یابد.تنها خاور میانه نیست که مشکل ساز گردیده بلکه، مشکلات امروزی
لهستان و چکوسلوواکی و نفوذ محسوس روسیه در خاور میانه از مشکلاتی هستند که
باید به نحوی مرضی الطرفین روشن گردند. ولی نباید صد در صد هم خوش بین
بود. در بین راه موانع پیش بینی نشده میتوانند وجودداشته باشند.
«هرچند ممکن است شرایطی پیش آید که حاکم
ومحکوم گناهکار و معصوم ظالم و مظلوم همه نا بود گردند. بکمک اسلحه اتمی
میتوان کره زمین را نابود کرد ولی نمیتوان ایمان و اعتقاد مذهبی شخصی را
جریحه دار ساخت.»
« ادیان : اسلحه ای مخوف! حاکم بر قلوب
مومنان جهان »