در باره
روشنفکر
س -
روشنفكري چه معنائي دارد؟
ج شناخت
زندگي طبيعي و اجتماعي ، بر پايه ي نتايجي كه از
تحقيقا ت علمي بدست آمده است.
س
روشنفكر كيست؟
ج كسي
است كه با استفاده از امكانات مادي و خانوادگي به مقامي رسيده باشد كه بتواند در راه تعالي ي هم نوعان خود موثر واقع شود.
س آيا
منظور از واژه ي روشنفكر، كسي است كه داراي تحصيلات عاليه
باشد؟
ج از
نظر اجتماعي و سياسي، ظرافتي در ميان است كه بايد بدان توجه شود.
نه ! هر دانشگاه ديده اي نميتواند خود را روشنفكر بداند.
تخصص در
رشته هاي علمي درست است كه مقام اجتماعي و انساني
را تعالي
مي بخشد، ولي غرض از روشنفكر اين است كه او زندگي و نيروي
حياتي خود
را وقف بهبود و بالا بردن سطح زندگي ي هم نوعان خود ميكند.
ممكن است
انسان پزشك باشد مهندس باشد دانشمند علوم باشد ولي نتواند صفت روشنفكر را تصاحب
كند. ولي ميتواند با حفظ مشخصات بالا، بمقام روشنفكري برسد.
س چگونه
؟
ج با
گذشت ، قبول زندگي ي دشوار، تحمل سختي و حتي بدبختي
با وقف
زندگي خود براي بهبود زندگي ديگران يعني آنهائيكه
امكان
نداشته اند دارنده ي صفات بالا شوند
س اگر
جامعه اي افرادش همه به ترازي از دانش و تكنيك و صنعت رسيده
باشند و نيازي به هيچگونه تقاضائي براي در يافت مساعدت از روشنفكر نداشته
باشند، آنوقت واژه ي روشنفكر معنائي خواهد داشت؟
ج معنا
يش ميشود متخصص و كاردان
س آيا
وظيفه روشنفكر كشور عقب مانده از فرهگ جهاني با وظيفه ي
روشنفكر
متعلق به كشور هاي پيشرفته فرق دارد؟
ج بدون
شك فرق دارد. روشنفكر كشور پيشرفته وظيفه ندارد زندگي خود را
فداي ديگران كند. زيرا ديگران به كمك او نيازي ندارند .درصورتي
كه
روشنفكر كشورعقب مانده موظف است هر بدبختي را قبول كند و همه چيز خود را در
راه بهبود زندگي جامعه نثار نمايد.
س حتي
گرسنگي، زندان، شكنجه ، و همه ي چيز هائي كه در سراسر
جهان و تاريخ بر سر روشنفكران و نيز پيشروان جامعه و حتي پيامبران، آمده
است.
ج - آری
پس ما
روشنفكر نيستيم
|